راز تنهايي من.. !
ديگه لبات براي من، حرف قشنگ نميره ..
حتما يه چيزي شده كه دلت داره دل ميكنه
!
حالا كه جنس دل تو ، اين روزا مثل سنگ شده ..
اين دل شيشه من ، واسه دل تو
تنگ شده .
گمون كردم كه دلت ، هرجا باشم جاي منه ..
دوري نميتونه منو ، از
تو دلت خط بزنه .
چه اشتباه كرده بودم ، آخ كه چقدر ساده بودم ..
حالا برام
سوال شده ، من به كي دل داده بودم !؟
آخه چطور دلت اومد ، عاشقت و بدي فريب ..
اين بود جواب منيكه ، راهي شدم شهر غريب .
تو دفتر آرزوهات ، رنگي نداره نقش
من ..
قصه داره تموم ميشه ، حرف هاي آخر و بزن .. !
بخاطر با تو بودن ،
گذشتم از آرزوهام ..
حاضر شدم حتي باتو ، تا تو جهنمم بيام !!
رفتم بهت نشون
بدم ، بدون تو نميتونم ..
رفتم ولي دلم ميخواست ، هميشه پيشت بمونم .
چه
اشتباه كرده بودم ، آخ كه چقدر ساده بودم .. حالا برام سوال شده ،
من به كي دل داده بودم !؟
پنجشنبه 23 تیر 1390 - 5:31:39 PM