دختر: آرومتر من مي ترسم!
_ پسر: نه خوش مي گذره!
_ دختر: نه نمي گذره ، خواهش مي کنم ، خيلي
وحشتناکه!!
_ پسر: پس بگو دوسم داري!
_ دختر: باشه ، باشه ، دوستت دارم! ، حالا خواهش
مي کنم آرومتر!
_ پسر: حالا محکم بغلم کن!!
( دختر بغلش مي کنه
)
_ پسر: مي توني کلاه ايمني منو برداري و بذاري سرت؟! اذيتم ميکنه!
تيتر قسمت حوادث روزنامه هاي روز
بعد:
موتوري با دو سرنشين با سرعت 120 کيلومتر در ساعت به ساختماني
در خيابان مهر برخورد کرد!
اين موتور دو سرنشين داشت که تنها يکي از آنها
نجات پيدا کرد.
از گفته تنها نجات يافته اين حادثه چنين به نظر مي رسد که:
پسري که سوار موتور بوده متوجه مي شود ترمز موتور بريده اما نخواسته دختر بفهمد!!!
در عوض خواسته که يک بار ديگر (برای آخرین بار) بشنود که دوست دخترش دوستش دارد؟!
حقیقت این است: پسر جانش را فدای عشقش کرد...
و این است عشق دیوانه...
khili ghashang ama khili ghadimi????????
53579 بازدید
18 بازدید امروز
67 بازدید دیروز
114 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian