شکوه ها دارم من از بیداد عشق
از خدای عشق ،خواهم داد عشق
حیـله ها ،دلـبر کند در کـار عشق
کاین ،نوآموز است وآن استادعشق
این عـروس پیر دهـر ،افسون کـند
تا کشد در دام ،صـد داماد عشـق
آزمودم ای دریغ از جهل خویـش
این دل چون شیشه با پولاد عشق
روی آسایش به رویم بسته شد
تا دل دیوانه شـد معـتاد عشق
شـد اسیر دانه غـم ، مـرغ دل
دام خود گسترد ، چون صیاد عشق
آتش عشق شعله ها بر سینه زد
پر طنین شد عالم از فریاد عشق
جان شیرین را به آتش می کشد
یـاد آن نـا مهربـان و یـاد عشـق
کــند بنیـادم ، خدایـا هـمتـی
بر کنم تا زین جهان، بنیاد عشق
ایـن دل دیـوانـه را آخر بسـوز
تا بگیری دادت از بیداد عشق53525 بازدید
31 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
63 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian