×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× eshgulane
×

آدرس وبلاگ من

eshgulane.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/vahidbadr

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

نیمکت

یه دوستی میگفت احساس میکنه شبیه یه نیمکته که گاهی کسی میاد میشینه

روش خستگی در میکنه و میره ه ه ه ...احساسش برام قابل درک بود یه جورایی...

عینشو نه ولی شبیه اش رو تجربه کرده بودم، میکنم .... انگار که همیشه خدا روی

یه نیمکت نشسته باشم ...تنها...تنها نشسته باشم و خیره شده باشم به آدمها ،

به پرنده ها ،به آسمون، به خدا!....گاهی یکی پیدا میشه میاد میشینه کنارم...

نمیدونم شاید اونم تنهاس و پر از درد دل...شروع میکنه به حرف زدن...چه لذت بخشه

 شنیدن و گفتن برای یکی که تنهاست و خیره به آدمها، به پرنده ها، به آسمون ،به

خدا!...شنیدن حرفهای پسری که دوره خدمت رفیق جون جونی فرمانده اش شده و

20 روز مونده به آخردوره فرمانده کش
ته میشه و میره برا همیشه ...گفتن اینکه به

 خاطرات خوبت با رفیقت فکر کن نه به خاطره بد رفتن!مرگ چیز بدی نیست!باور کن!...

یادتم باشه این نیز بگذرد....شنیدن حرفهای یه خانم 40-50 ساله خوب و مهربون که

 ازگریه های شبونه اش میگه ...از همه نامردی ها که دیده...و گفتن اینکه فلک به مردم

 نادان دهد زمام مراد تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس و اینکه یادتون

 باشه این نیز بگذرد...شنیدن حرفهای یه دختر کوچولوی 10 ساله که داداش کوچولوشو

 بغل گرفته که
بخندونتش اونوقت بچه رو با کله زده زمین...دختر کوچولویی که با گریه فریاد

 میزنه همش تقصیر من بود!...من خیلی بدم!....و گفتن اینکه عزیز دلم آدمها زمین

نخورن
بزرگ نمیشن که!...یه ساعت بگذره خوب میشه جونم...چقدر این شنیدنها

 و گفتنها رو دوست دارم....

اما نمیدونم چرا درست وقتی که احتیاج دارم یکی بهم بگه یادت باشه این نیز بگذرد...

کسی کنارم نیست یا اگه هست من حرف زدن بلد نیستم!...کسی نیست که بگم

"بوی رفتن "گرفته انگار...که اینو خنده های الکی اش میگه...که هرچی میبینمش

 بیشتر دلم براش تنگ میشه...که هر روز صد دفعه به خدا میگم خدایا نمیگم مرگ رو

 از آدمهات بگیر...میگم فقط تحمل دلتنگی از آسمون ببار!!نیست کسی که بهم بگه

 این نیز بگذرد....این روزها نیمکته خالیه...خالی تر از همیشه....خالیه که میرم یه

 ساعتی صندلی روبرویی یه آقای دکتر خوش تیپ که همش نگاهش به عقربه های

 ساعته رو اجاره میکنم...تا اون نگاهم کنه و من اشکامو روبروی اون قورت بدم!...
سه شنبه 21 تیر 1390 - 8:16:26 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


تو رفتی ....


کاش می دانستی!!!!!


عشق گاه...........


باید............


اين كيست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


می زنم کبـریت بر تنهایی ام


كلبه ايي مي سازم.........


دوست دارم......


اسیر ...


بی حس مرگ ...


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

53576 بازدید

15 بازدید امروز

67 بازدید دیروز

111 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements