×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× eshgulane
×

آدرس وبلاگ من

eshgulane.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/vahidbadr

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

عشق واقعی...

مرد وزن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند .

آن ها عاشقانه یک دیگر را دوست داشتند.

زن جوان : یواش تر برو عزیزم . من می ترسم مرد جوان : نه .

 این جوری خیلی بهتره

زن جوان : خواهش می کنم . من خیلی می ترسم

مرد جوان : خوب ولی باید بهم بگی که دوستدارم

زن جوان : دوست دارم . حالا می شه یواش تر برونی

مرد جوان : منو محکم تربگیر

زن جوان : خوب . حالا می شه یواش تربری

مرد جوان : باشه ولی به شرطی که کلاهایمنی منو برداری

و روی سر خودت بذاری ؛ آخه نمی تونم راحت برونم .

 اذیتم می کنه روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود:

برخورد موتور سیکلت باساختمان حادثه آفرید . در این سانحه که

به دلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد ؛یکی از دو سر نشین

زنده ماند و دیگری در گذشت

مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود .. بدون اینکه زن

 جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه ایمنی خود را بر سر او گذاشت

 و خواست تا برای آخرین باردوستت دارم را از زبان او بشنود و

خودش رفت تا او زنده بماند.
سه شنبه 21 تیر 1390 - 8:11:22 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


تو رفتی ....


کاش می دانستی!!!!!


عشق گاه...........


باید............


اين كيست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


می زنم کبـریت بر تنهایی ام


كلبه ايي مي سازم.........


دوست دارم......


اسیر ...


بی حس مرگ ...


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

53542 بازدید

48 بازدید امروز

3 بازدید دیروز

80 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements